kdlhkdlh، تا این لحظه: 19 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات زندگی نیما

بدون عنوان

امروز  من در  حفظ ضرب  موفق به نمره ی خوبی  شدم وبا  کسب امتیاز  بسیار خوب همیار معلم شدم.    عکسی از زنگ هنر در مدرسه است که با کاغذ رنگی مفهوم ضربو اموزش دیدیم.       ...
24 دی 1392

افتخارات دی ماه

من دراین ماه تونستم نمونه اخلاقی ونمونه کتاب خوانی کلاس بشوم واز طرف اقای کریمی تقدیرنامه گرفتم .   حالا چندتا عکس ازاین روزمهم  که اقای کریمی زحمت کشیدن وگزاشته بودن تو سایتوشون یرا گرفتم :                                                                                                 ...
24 دی 1392

بدون عنوان

امروز چندتا خبر ازمدرسه دارم :  اولین خبر امروز تومسابقه طناب زنی  اول شدم و5 تا کارت امتیاز گرفتم . دومین خبر داریم اماده میشیم تا جشن مبعسو روز شنبه بگیریم . دارم جدول ضرب حفظ میکنم یکم سخت. راستی امروز که از مدرسه برگشتم سورپراز شدم باباجون از تهران امده بود تاخاله بهاره که چند روز خانمون بود ببره.
23 دی 1392

بدون عنوان

سلام پسرم امروز خواب موندی وبا یک  ساعت تاخیر به مدرسه رفتی  به خاطر همین من هم همراه توامدم به مدرسه وباعت شد که مع معلمت راببینم  وازایشون در مورد وضعیت درسیت بپرسم ایشون خیلی خیلی از شما راضی بودن  وخیالم را از هرجهت را راحت شد من به تو افتخار میکنم  معلمت یک جمله گفت که بهت بگم وهیچوقت فراموش نکنی: پرسین عیب نیست ،ندانس تن عیب نیست ،ندانستن ونپرسیدن عیب است.
21 دی 1392

نتیجه مسابقات

روزچهارشنبه 18دی ماه نتیجه مسابقه احکام وخوش نویسی مشخص شد من موفق نشدم ولی همان روزدرمسابقه قرات قران شرکت کردم وصفحه15 را خواندم   خودم خوشم اومدشاید موفق بشم     ...
19 دی 1392

اتفاقات شنبه

 امروز درمدرسه جز نفراتی بودم که انتخاب شدم که درمسابقه ی خوش نویسی شرکت کنم امیدوارم که بتونم رتبه بیارم گر چه بچه خیلی از خطم تعریف کردن . ...
16 دی 1392

اولین پیغام مادرت

سلام پسر عزیزم بالاخره تو هم وبلاگ دار شدی، امیدوارم خوشت آمده  باشه.  لیاقت تو خیلی بیشتر از این هاست. امیدوارم بتونیم از لحظه لحظه خاطرات  تلخ و شیرین با هم بودنمون تو این دفتر خاطرات الکترونیکی ثبت کنیم.  عزیزم خیییییییییییییییییییییییییلی خیـــــــــــــــــــــــــــلی  دوست دارم . 
11 دی 1392